این حرفای دلم هستن:)

سه روز پیش رفتم مشاوره ...گفت باید دارو بخورم...داروی افسردگی .ولی اگه بیام هر هفته مشاوره لازمی نیس...حس میکنم دو سه روز اخیر همش تو خدمم...مدام ب خودم میگم: چه احمقی هستی!چه احمقی هستی که باعث شده ب اینحا برسه...!مامانت بخاطر تو افسردگی گرف!ازت حالم بهم میخوره ...
بعضی وقتا از حرسی دارم خودمو اینقدر چنگ میندازم که قرمز شدنشو خون اومدنشو میبینم ...ولی من وقتی اینجوری شدم که وقتی لازم داشتم به توجه فقد سرم داد زدن و کتکم میزدن...وقتی نیاز داشتم بغلم کنی بی محلی کردی...وقتی چیزی رو نیاز داشتم یا ازم گرفتیش یافقد (نه) شنیدم ...وقتی نمیتونین منو برزگ کنین چرا خواستین پامو بزارم اینجا؟
چرا مراقبم نیستین؟:))
دیدگاه ها (۶)

کیو از دس بدی صگ گریه میکنی؟

فقد خاستم بگم

برام اتفاقی افتاد برا همین فعالیتم کم شد و اصن اف بودم

حیححح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط